باز کُرسی زمستانی ما گرم نشد
بازهم - صحبت فرداست قرارِ ما ها
بازهم - خیر ندیدیم از این فردا ها
چقدر پای همین وعده ی تو پیرشدند
جگر “مادر ها ” موی سر “بابا ها “
سیزده قرنِ گذشته همه اش فردا بود
پس چه شد آمدنِ آن نفر ِ فردا ها
سیزده قرن، نفسهایِ زمین پرشده از …
“پسر فاطمه"ها ای “پسر زهرا “ها
سیزده قرن، تو آنجایی و ما اینجائیم
چه کنم راه به آنجا ببرند اینجاها
خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست
دیدن یک نفر از … یک نفر از آقاها
باز کُرسی زمستانی ما گرم نشد
بازهم سرد گذشتند ، شب یلداها
_علی اکبر لطیفیان
فرم در حال بارگذاری ...