امروز عاشوراست! با همه آن مصائبی که پس از 1400 سال, هنوز تازه تازه اند. آن گونه که هنوز هم آل الله (صلوات الله علیهم اجمعین) داغدار آنند و بالاخص باقیمانده از ایشان (عجّل الله تعالی فرجه)، که خود فرموده است هر صبح و شام بر آن، ندبه می کند.
خاطره پرپر شدن غنچه ای شش ماهه در آغوش پدر که شاید به یك نصف استکان آب, زنده می ماند؛ و یا آن گل محمدی که عطش مجالش نداد تا قدرت رزم خویش را به دشمن نشان دهد و سرانجامش …, وای! این حسین است که در مقابل دوست و دشمن, بلند بلند برای او گریه می کند؛ و یا حکایت آن سقا که نه تنها دست و چشم, که مشک امیدش را از او گرفتند؛ یا آن طفل خردسال امام مجتبی (علیه السلام) که دست کوچکش را سپر جان حسین (علیه السلام) ساخت تا به پوستی آویزان گردید و در دامان حسین(علیه السلام)، گلویش به تیر حرمله بن کاهل اسدی از هم درید. آه! بس
است که ذکر مصائب کربلا تمامی ندارد و این نوشته را نیز بنای آن نباشد و همین اندازه نیز، طغیان قلمی بود که نتوانسته جلوی اشک خود را بگیرد و بر صفحه کاغذ نیفشاند.
آری, امروز عاشوراست! با همه آن مصائبی که در این ایام, شنیده اید و خوانده اید و می دانید.
اما دو سوال بسیار مهم :
1- چه چیز باعث شد تا چنین مصائبی در کربلا اتفاق بیفتد؟
2- امام زمان ما در چه شرایطی است و ما نسبت به ایشان چگونه ایم؟
- چه چیز باعث شد تا چنین مصائبی در کربلا اتفاق بیفتد؟
پاسخهای فراوانی به این سوال داده شده است. تحلیل های مختلف از منظر جامعه شناسی, روان شناسی, مردم شناسی و … اما شاید ساده ترین و خلاصه ترین جواب این باشد که تمام این مصائب اتفاق افتاد چون: امام حسین (علیه السلام) در کربلا « تنها» ماند ؛ و کسانی که او را می¬شناختند, مقام و منزلتش را می¬دانستند و حتی به ایشان ارادت داشتند, به دلایلی که همه ما می¬دانیم و می¬توانیم یک عالمه درباره آن صحبت کنیم, از یاری او سر باز زدند.
از دشمن که جز دشمنی توقعی نیست. در طول تاریخ، همیشه یزیدها و ابن زیادهایی بوده اند که اساسا برای همین به میدان آمده¬اند. از افراد غافل و بی¬معرفت هم توقعی نیست. آنانکه در صفین, به جنگ علی (علیه السلام) آمده بودند به تصور آنکه او نماز نمی¬خوانَد؛ و یا در شام، با مشاهده کاروان اسرای اهلبیت(علیهم السلام), حمد و سپاس خدا را می¬گفتند که این قوم خارجی بی¬دین و ایمان را درهم شکست! توقع, از کسانی است که باید آنها امام (علیه السلام) را یاری می¬کردند و نکردند و او را در برابر دشمنان تنها گذاشتند. كسانی كه او را می¬شناختند و از حق ولایی او بر گردن خویش آگاه بودند.
یقینا اگر چنین یارانی به قدر لزوم فراهم بودند, تقدیر الهی بگونه¬ای دیگر رقم می¬خورد. چنان که عده¬ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به یثرب طلبیدند و رفت؛ و در روز بدر, یاری اش کردند و پیروز شد؛ و در احد, نافرمانی اش کردند و شکست خورد؛ و امیرمؤمنان نیز به همین ترتیب … ؛ و این سنت جاری الهی است که «ما فرستادگان خود را فرستادیم و همراه ایشان, کتاب و میزان نازل ساختیم تا مردم برای قسط قیام کنند.» (سوره حدید آیه 25)
2- امام زمان ما در چه شرایطی است و ما نسبت به ایشان چگونه ایم؟
دو پاسخ به این سوال داده خواهد شد :
پاسخ اول : پاسخ اول را خود شما بدهید! به نظر شما کسی که در این زمان, صاحب عالم است و مشاهده می کند که هر روز و هر لحظه، در نقطه¬ای از عالم، مظلومی از هیبت ظالمی بر خود می¬لرزد و یا گرسنه¬ای از فقر و بیچارگی می¬نالد و یا بشریتی در گمراهی و فساد می¬میرد، چه حالی دارد؟ یك روز نظاره می¬کند چگونه دشمنان, حرم مطهر پدر و جد بزرگوار او را که بارگاه دو حجّت بزرگ الهی و از مصادیق «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ» است, ویران نموده و زائران آن را که میهمانان او هستند, کشته و مجروح می¬کند و روز دیگر، در گوشه¬ای به نام غزه، عده ای کودک و زن و پیر و جوان, مظلومانه و بیگناه توسط یک مشت غاصب قاتل به خاک و خون کشیده می شوند و او مجبور به تداوم سکوت خویش است. آیا به نظر شما چنین امیری چنانکه باید، یاری شده است؟!
پاسخ دوم : پاسخ دوم, بیان روایات اهل بیت (علیهم السلام) و نیز سخنان بزرگان دین در این باره است. اما از آنجا که بنای این نوشته بر اختصار است, تنها به یکی دو مورد اشاره می شود:
• امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) : « صاحبُ هذاالامر الطرید، الشرید، الفرید، الوحید/ صاحب این امر، رانده، آواره، بی یار، تنها است.» (كمال الدین, ج1)
• «چه مصائبی بر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه مالك همه كره زمین است و تمام امور به دست او انجام میگردد، وارد میشود و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی؟! او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد و ما چقدر از مطلب غافلیم و توجه نداریم.»
• «چرا دستش را بستهایم و خانه نشینش كردهایم؟! و اجازه نمیدهیم خود را نشان دهد؟»
آری, اینجاست که اهمیت یاری حجت الهی, با خبر بودن از او و وضعیت او، و بودن با او و همراهی او، معلوم می شود. آنان که از حسین (علیه السلام) غافل شدند یا او را رها کردند و در رکاب او قرار نگرفتند, حتی اگر در بهترین مکانها همچون کعبه به مقدس¬ترین کارها همچون طواف خانه خدا سرگرم شده باشند, راه به بیراهه برده اند. و چنین است که امام صادق(علیه السلام) می فرماید : « یك درهم هدیه به امام (خرج در راه او) از یك میلیون درهم كه در كارهای خیر دیگری خرج شود، بهتر است.» (فروع كافی، ج 4، ص 160) و به همین ترتیب, هر قدمی که در راه یاری امام برداشته شود و هر ساعت, روز یا عمری که در راه او سپری شود…
امروز عاشوراست و همه این عزاداریها, اشکها, نالهها و بر سر و سینه زدنها که خداوند توفیقش را بر ما منّت نهاده است, و تمام فضایل عجیب و عظیمی که برای آن ذکر شده است, برای این است که: ما امام زمان خویش را در کربلای روزگار، تنها نگذاریم و ندای «هل من ناصر ینصرنی» اش را بی پاسخ نگذاریم و او را برای رسیدن به ظهورش یاری کنیم.
می پرسید چگونه؟
از خودشان بخواهیم، با تمام وجود و خلوص و التماس، كه بر ما منت نهد و توفیق یاری و نوكری اش را نصیبمان گرداند. وگرنه، به هیچ چیز نخواهیم رسید.
برای این مساله، وقت بگذاریم. فكر كنیم. مطالعه و تحقیق كنیم. جلسات گفتگو و همفكری تشكیل دهیم.
ببینیم اهل بیت (علیهم السلام) و خود امام زمان (عج) در این باره چه راهكارهایی را ارائه كرده اند؟ یقینا امت خود را در این امر مهم، بدون دستورالعمل رها نكرده¬اند. شاید بدانیم كه چه كارهایی نباید بكنیم تا موجب تاخیر بیشتر در ظهور نشود ولی آیا می¬دانیم چه كارهایی را باید انجام دهیم تا موجب تعجیل ظهورش شود؟
به یاری او (عج) برای تعجیل فرجش قیام كنیم. یعنی بدانچه مفید و موثر دانسته¬اند، اقدام كنیم. اگر فرموده¬اند اجتماع قلوب شیعیان در وفای به عهد ولایی خویش با امام زمان (عج) برای تعجیل فرج موثر است، در راه ایجاد آن گام برداریم. اگر فرموده¬اند شما یعیان نیز اگر مثل بنی¬اسراییل به درگاه خدا تضرع و زاری كنید خداوند فرج ما را میرساند ، چنین كنیم. اگر فرموده¬اند برای فرج، زیاد دعا كنید یا اینكه اگر شیعیان ما را می خواستند دعا می¬كردند و فرج می¬رسید ، برپایش سازیم. و سایر دستورات و راهكارها…
تا خودمان عمل نكنیم، گفتن به این و آن فایده¬ای ندارد. اما اگر خودمان عمل كردیم و بر آن مداومت ورزیدیم، آن وقت گفتن به دیگران و كار فرهنگی و تبلیغاتی در این زمینه، گامی است فاطمی در راه علی (علیهما السلام) و كاری است زینبی در راه حسین (علیهما السلام).
برای عمل، برنامه ریزی كنیم. زیرا بدون داشتن برنامه ای منظم و تقید به آن، حرفها و صحبتها به مرور از یاد می¬روند و اثر كنونی آنها نیز بتدریج كمرنگ می¬شود. پس تا تنور داغ است، بهره ا ی عملی را برای خود تعریف و تثبیت كنیم.
و نهایتا این كه از كنار این مساله، ساده و بی¬تفاوت نگذریم. و گرنه خدای ناكرده ممكن است در عین حال كه حسین حسین می گوییم و بر حسین می گرییم، در زمره كوفیان غافل و ساكت محشور شویم!
یا ربّ الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة
و وفّقنا لما یحبّه و تقرّ به عینه
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...